آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت صد و پنجاه و دوم
زمان ارسال : ۸۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 15 دقیقه
روبهرویِ اتاق کار ثامر ایستاد.برای لمس دستگیره،تردید داشت.پس از سالها،برای دومینبار احساس کردهبود که خانوادهای ندارد! اولینبار زمانی بود که ثامر بهخاطر شلیک گلوله او را بازخواست کرد.بازخواست که چه عرض کنم.عملاً او را از خود رانده بود! هرچند به ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نفیسه
00عالی بود ولی جای دلارا خالی بود